موسیقی در قرون وسطا

مهسا ملانوری مرداد 15، 1402

یک هزاره از تاریخ اروپا به عنوان قرون وسطا شناخته می­شود. این دوران ازحدود 450 میلادی با فروپاشی امپراتوری روم آغاز شد، نظاره گر«عصرظلمت» بود: عصر مهاجرت، آشوب و جنگ. با این همه، اواخر قرون وسطی( تا حدود 1450) دروان رشد فرهنگی بود؛ دورانی که در آن کلیسا­ها و صومعه­ هایی به سبک رومانِسک­(1150-1000) و نیز کلیساهای جامع گوتیک­­­­­­­­­ (1450-1150) بنا شد، شهرها گسترش یافت و دانشگاه بنیان گرفت.

 

 

کلیسای جامع ریمز گوتیک
در قرون وسطا، سبک معماری اسلوب رمانِسک، به سبک گوتیک در کلیسای جامع رنس(Reims)از سده یازدهم تحول یافت.

 

در قرون وسطا میان سه طبقه اصلی اشراف، دهقانان و روحانیان تمایزی شدید برقرار بود. اشراف در قلعه هایی مستحکم در حصار خندق­ها پناه گرفته بودند. آنان هنگام جنگ سلحشورانی زره پوش بودند که به نبرد می ­پرداختند و هنگام صلح به شکار، خوش­گذرانی و مسابقه­ های قهرمانی سرگرم می­ شدند. دهقانان _که بیشتر جمعیت را تشکل می­دادند_  با فقر و تنگدستی در کلبه ­هایی یک اتاقه زندگی می کردند.­ بسیاری از آنان سِرف­ هایی پای بند زمین و زیر سلطه ارباب­ های فئودال بودند. تمام اقشار جامعه نفوذ قدرتمند کلیسای کاتولیک رُم را حس می­کردند. در این عصر ایمان، دوزخ واقعیتی تردید ناپذیر و کفر گناه کبیره بود. راهبان در صومعه ­ها، آموزش را منحصر به آموزه ­های مذهبی ساخته و بیشتر مردم _ازجمله اشراف_  بی­سواد بودند.

کلیسا همان­گونه که نگرش و اندیشه قرون وسطایی را در سیطره داشت، بر جریان زنده موسیقی نیز حاکم بود. برجسته­ ترین موسیقیدانان، کشیش­ های خدمتگذار کلیسا بودند. خواندن آوازهای نماز در هزاران صومعه از مشغولیت های مهم به شمار می­ آمد. پسربچه­ ها در مدارس وابسته به کلیسا تعلیم موسیقی می­ دیدند. زنان مجاز به آواز خوانی درکلیسا نبودند اما بی ­تردید در دیر­ها به اجرای موسیقی می ­پرداختند. راهبه ­ها تعلیم آواز می­ دیدند و برخی از آنان مانند هیلده­گارد اهل بینگن (1179-1098) _سرپرست دیر زنان تارک دنیا در روپرتزبرگ_ برای گروه همسرایان خود به آفرینش موسیقی می­ پرداختند. با این سیطره به حاکمیت کلیسا، جای شگفتی نیست که طی سده­ های متمادی از قرون وسطا فقط موسیقی مذهبی تصنیف شده است.

گرچه سازهایی متنوع برای همراهی موسیقی بکار گرفته می­شد اما بخش عمده موسیقی قرون وسطا آوازی بود. گرچه فقط در برخی از دست نوشته های موسیقی این دوران اشاره ­هایی مشخص به سازها شده اما نقاشی ­ها و توصیف های ادبی بر جامانده از این دوران گواه آن است که ساز نیز به کار گرفته میشده است. کلیسا با در نظر گرفتن نقش پیشین سازها در آیین های کفر آلود (غیرمسیحی) به استفاده از ساز روی خوش نشان نمی داد.

به هر تقدیر از حدود 1100 میلادی به بعد، سازها به گونه ای فزاینده در کلیسا به کار گرفته شدند. اُرگ برجسته ترین ساز­ها بود؛ سازی در آغاز زخمت و خشن که شستی های کوبشی آن با مشت نواخته می­شد و به دَمهایی نیرومند نیاز داشت. صدای این اُرگ­ها چنان قوی بود که تا چند کیلومتری شنیده میشد. اُرگ به تدریج به چنان ساز انعطاف پذیری بدل شد که توانایی اجرای موسیقی ظریف و پیچیده پُلی فونیک را یافت. در این میان، کشیش­ها از این که ساز­های پرسر وصدا سبب آشفتگی حواس عبادت کنندگان می شدند گلایه داشتند. برای نمونه، یکی از راهبان بزرگ سده دوازهنم می گوید: کلیسا از چه رو می باید ارگ­ها وسازهای بسیار داشته باشد؟ شما بگویید، آیا کوبش موحش اصوات بم، بیشتر به تندر می ماند یا آوای لطیف انسانی؟ ... و در این میان، عامه محو تماشا، لرزان و حیران، نوای ارگ و صدای سنج سازها را می ستایند.» در اواخر قرون وسطا، ساز منشأ مجادله ای مداوم میان آهنگسازان مقامات کلیسا بود؛ آهنگسازانی که خواستار خلق آثاری استادانه بودند و مقاماتی روحانی که موسیقی را ملازمی محتاط برای آداب و و تشریفات مذهبی می خواستند.

هنرمندان قرون وسطایی بیشتر به نماد های مذهبی می پرداختند تا به زندگی واقعی
نقش برجسته کلیسای سنتی تروفیم (St.Trophime) درآرل (جنوب فرانسه) مسیح میان نمادهای چهار قدیس نگارنده انجیل نشان می دهد.
 

منابع:

-درک و دریافت موسیقی (راجر کِیمی یِن)
- تاریخ موسیقی غرب (رُی بنت)
- مبانی موسیقی ( کیوان جعفر نژاد)
- جستوجو در وب


دیدگاه ها (0)